مار را چگونه بايد نوشت؟

روستايي بود دور افتاده كه مردم ساده دل و بي سوادي در آن سكونت داشتند. مردي شياد از ساده لوحي آنان استفاده كرده و بر آنان به نوعي حكومت مي كرد. برحسب اتفاق گذر يك معلم به آن روستا افتاد و متوجه دغلكاري هاي شياد شد و او را نصيحت كرد كه از اغفال مردم دست بردارد و گرنه او را رسوا مي كند. اما مرد شياد نپذيرفت. بعد از اتمام حجت٬ معلم با مردم روستا از فريبكاري هاي شياد سخن گفت و نسبت به حقه هاي او هشدار داد. بعد از كلي مشاجره بين معلم و شياد قرار بر اين شد كه فردا در ميدان روستا معلم و مرد شياد مسابقه بدهند تا معلوم شود كداميك باسواد و كداميك بي سواد هستند. در روز موعود همه مردم روستا در ميدان ده گرد آمده بودند تا ببينند آخر كار، چه مي شود.   

 

ادامه ی این داستان آموزنده را در ادامه مطلب مطالعه فرمایید...



ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 2 تير 1390برچسب:مار را چگونه باید نوشت؟ , داستان جالب , آموزنده , مطالب مفید, توسط ۞۞۞ Anti 666 ۞۞۞
2 نظر

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد